یکی از پربینندهترین مجموعههای تصویری بالاخره به پایان خودش رسید. حالا که این یادداشت را میخوانید، ممکن است اپیزود آخر سریال «بازی تاج و تخت» را هم دیده باشید و شاید سرخورده هم شده باشید.
در این یادداشت از فرصت ایجاد شده بابت هیجان این سریال استفاده میکنیم و سعی میکنیم آموزههای GOT را در ایمیل مارکتینگ بررسی کنیم! هرچه که نباشد، در ایمیل مارکتینگ هم مانند داستانهای این سریال، شما یا باید برنده شوید یا بمیرید – راه وسطی وجود ندارد!
دنریس تارگارین
اعتماد مشتریان را کسب کنید.
وقتی مادر اژدهایان با ارتش وفادارش در قلمرو وستروس قدم میزند، همه محو میزان وفاداری پیرامون او میشوند. این میزان از وفاداری، چیزی است که رؤیای هر بازاریاب ایمیلی است!
اگر بانک ایمیلی کوچکی دارید خیلی نگران نباشید. فراموش نکنید که دنریس هم چند فصل قبل، حتی چند تا سرباز درست و حسابی هم دور و برش نداشت. این محدودیت، دنریس را متوقف نکرد، پس چرا باید شما را متوقف کند؟! قدم به قدم جلو بروید و راهتان را برای ساخت یک بانک ایمیلی بزرگتر هموار کنید. به مخاطبینتان به خاطر ماندگاری و وفاداریشان پاداش بدهید، تعامل با مشتریان را افزایش بدهید و ببینید که چقدر آرام و مطمئن، ارتش ایمیلی قدرتمند خودتان را ایجاد میکنید!
لرد واریس
مشتریانتان را بشناسید و آنها را سفارشی کنید.
«استاد نجواگران» به عنوان یک برده در سریال کارش را شروع کرد، اموالش دزدیده شد و در نهایت به این باور رسید که «اطلاعات ارزشمندتر از هر چیز دیگری است». شبکهی قدرتمند جاسوسی که با پرندگان کوچک درست کرده بود، جایگاهی ویژه در شورا در اختیار او قرار داد. ماجراهای لرد واریس در سریال نشان میدهد که چگونه میتوان از اطلاعات حیاتی در لحظهی مناسب استفاده کرد.
مشتری خود را بشناسید. ایمیلها را با درج اطلاعات خصوصی مشتریان سفارشی کنید. تاریخهای مهمی که در زندگی مشتریانتان وجود دارد را بشناسید و محصولاتی بر اساس سابقهی خرید و جستجو به آنها پیشنهاد دهید. «دانش، قدرت است» و کاری که شما با اطلاعات انجام میدهد، تعیین میکند که به عنوان عضوی قدرتمند در شورا باقی میمانید یا راهی زندان میشوید! عاقلانه انتخاب کنید.
جیمی لنیستر
از اینکه دنبال موقعیتهای جدید بروید، نترسید.
این جنگجوی شجاع در تمام سریال به دنبال شانس و اقبالش بود و در نهایت هم شانس به نفع او اقدام کرد. هر کاری که فکرش را بکنید در سریال کرد: پادشاه دیوانه را به قتل رساند، مأمور مخفی شد و کلی کارهای عجیب و غریب دیگر!
در ایمیل مارکتینگ هم شاید لازم نباشد همیشه روی یک مسیر مشخص حرکت کنید. از محدودهی امنتان خارج شوید و کارهای جدیدی انجام دهید. سراغ مپینهای خاص بروید. مشتریان را با محتواهای غیرمنتظره شگفتزده کنید. شیوههای متفاوتی را برای طراحی و ارسال کمپینها استفاده کنید. در نهایت هر وقت احساس کردید زمان مناسبی است، حمله را شروع کنید!
سرسی لنیستر
از لیست خبرنامه خارج شدهاند؟ همهی آنها را بسوزانید!
چیزی که سرسی لنیستر آن را در سطحی مطلق و کلاس بالا در سریال نشان میداد، شیوهی برخورد او با دشمنانش بود.
درسی که از سرسی میتوان در ایمیل مارکتینگ گرفت، سوزاندن ایمیلهایی است که در جبههی شما نیستند! راههای راحت و سریعی برای خارج شدن افرادی که مایل به دریافت ایمیلهای شما نیستند قرار دهید. گزارشهای کمپینها را هم بررسی کنید و ایمیلهایی که درصد Open Rate پایینی دارند یا هیچکدام از کمپینها را باز نکردهاند را در یک لیست قرار دهید؛ و بعد آنها را بسوزانید!
این کار ممکن است در نگاه اول غیرضروری به نظر برسد و انجام آن برایتان سخت باشد، ولی باور کنید که در بلندمدت به نفع شماست. با حذف کردن ایمیلهای غیرفعلا، فرصت خواهید داشت روی کاربرانی که به محصول و سرویس شما علاقهمند هستند، تمرکز کنید.