شاخصههای زیادی برای سنجش عملکرد کمپینهای ایمیلی وجود دارد که به آنها KPI گفته میشود.
بررسی این شاخصهها کمک میکند عملکرد کمپینها را بررسی کنیم، ولی حواسمان باشد تمرکز روی محور اصلی را از دست ندهیم.
کاربران نرمافزارها در دورانی طلایی هستند. داشبوردها و گزارشات متنوع، چشماندازی عالی از عملکرد سیستم را پیش روی کاربر قرار میدهند. سامانههای ایمیل مارکتینگ گزارشات متنوعی در اختیار شما قرار میدهند که پر از نمودار و آمار و ارقام و شاخصههای مختلف است.
به این اطلاعات به صورت کلی KPI گفته میشود. KPI به معنی «شاخص عملکرد» است. این شاخصهها که آمار و ارقامی قابل اندازهگیری هستند، به شرکتها و بازاریابان کمک میکنند تا ببینند چقدر به اهدافشان رسیدهاند.
برخی از این شاخصهها خیلی مشهور و عمومی هستند (مثل Open Rate و Click-through rate)، ولی در واقع حدود ۲۰ شاخص مهم و کاربردی برای سنجش موفقیت کمپینهای ایمیلی وجود دارد که باید به آنها توجه کنیم.
خوب حالا مسئله چیست؟ شاخصههای KPI که خیلی خوب هستند، پس دردمان چیست؟! مشکل جایی ایجاد میشود که بیشتر از حدی که باید و شاید، خودمان را درگیر این آمار و ارقام و نمودارهای پیچیده میکنیم. چیزی بین ۲۰ تا ۳۰ شاخصهی آماری وجود دارد که به عنوان مدیر یک کمپین بهتر است به آنها توجه کنید تا ارزیابی مناسبی از کیفیت کمپین داشته باشید، اما احتمالا برایتان شگفتانگیز خواهد بود اگر بگویم برخی از تیمهای مارکتینگ حدود ۲۰۰۰ KPI را بررسی میکنند! در این یادداشت گزارشی منتشر شده از چالشهایی که کمپانی معظم Pepsi با این حجم از دیتا دارد. درگیر شدن با این حجم از اطلاعات باعث میشود تمرکز محوری تیم از مهمترین شاخصهها منحرف شود و در منظومهای از نمودارها گیر بیفتند. موضوعی که آقای «تام فیشبرن» در کامیکاستریپ جدیدش با نگاهی زیبا به آن اشاره کرده است!
